کد مطلب:27693
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:23
چه دليلي بر شهود ملكوت بوسيله علي(ع) وجود دارد؟
علي(ع) ميگويد: «... و لقد نَظَرْتُ في الملكوت بإذن رَبّي فَما غاب عَنّي ما كان قبلي و لا ما يَأتي بعدي ...» (امالي شيخ طوسي، ص205، ح351.)؛ «... سبحانك ما أَعظَم ما نَري مِن خَلقك و ما أَصغر كُل عَظيمةٍ في جَنب قُدرتِك و ما أهوَل ما نري مِن مَلكوتك» (نهج البلاغه، خطبه 109، بند7). نظر در ملكوت آسمانها و زمين همان است كه خداي سبحان انسانها را به آن ترغيب فرموده است: «أَو لَم يَنظروا في مَلكوت السَموات و الأَرض» اعراف/185. نظر به معناي نگاه عقلي است، نه نظر حسي؛ زيرا اين آيه همگان را به نظر در ملكوت دعوت ميكند، خواه مخاطب او بينا باشد يا نابينا. پس ناظر اعم از اعمي و بصير است؛ چنانكه منظور خصوص ملكوت است كه با نظر حسّي نگاه نميشود. قهراً چنين نظري به معناي نظريهپردازي است، نه نظر به معناي نگاه فيزيكي.
نظر گاهي به بَصَر و رؤيت ميرسد و گاهي به آن نميرسد، ليكن برخي نظرها حتماً به بصر و رؤيت بار مييابد. آنچه در بيان علوي(ع) آمده ناظر به نظرِ منتهي به رؤيت است، نه منقطع از آن؛ زيرا اين نظر خصوصي كه به اذن خداي سبحان صورت پذيرفته باعث حضور همه اشيا و اشخاص شده و چيزي از قلمرو آن نظر پنهان نمانده است. از اينرو آن حضرت(ع) در اينباره چنين فرمود: «چيزي از گذشته و آينده از من غايب و مستور نمانده است»؛ يعني نه تنها به همه امور جهان عالم شدم، بلكه همه آنها در محضر و مشهد من قرار گرفت و چيزي از من غايب نمانده و اين همان علم شهودي به اشياست كه انسان كامل از آن برخوردار است؛ مانند آنچه خداوند درباره حضرت ابراهيم خليل(ع) فرموده است: «وكَذلك نُري إِبراهيم مَلكوت السَموات و الأَرض و لِيكون مِن المُوقنين» انعام/75، كه در اين كريمه آنچه مطرح است همانا رؤيت خليل خداست كه با عنايت الهي به ارائه ملكوت حاصل شد. البته چنين شهود و رؤيتي آثار فراواني دارد كه يكي از آنها پيدايش يقين است؛ يعني يقين پايدار و ثابت كه صاحب آن به عنوان مُوْقِن شناخته ميشود، نه يقين مقطعي گذرا.
بنابراين، اگر حضرت علي(ع) از خودش به عنوان «علم الله»، «قلب الله» و «لسان الله الناطق» ياد كرده است (توحيد صدوق، ص164، ح1.) و اگر امام صادق(ع) درباره آن حضرت فرمود: «... و عَيْبة غَيْبِ الله و موضع سرّه ...» (اقبال 2/278) ناظر به همين دو مطلب است: يكي گستره علم علوي و شمول آن نسبت به همه آنچه مقدورِ موجود امكاني است و ديگري شهودي و حضوري بودن آن علم.
البته آنچه از امام صادق(ع) رسيده مسبوق به مطلبي است كه از رسول گرامي(ص) درباره علي(ع) نقل شده است: «عليٌّ عَيْبةُ علمي» (مناقب ابن شهر آشوب 2/32) و چون علم رسول اكرم(ص) علم الهي است پس عليّ بن ابيطالب صندوق علم الهي خواهد بود و اين همان محتواي حديث امام صادق(ع) است و از آن جهت كه عليّ ابن ابيطالب صندوق اسرار الهي است و در قلب او كه محرم رموز جهان هستي است همه چيز به اذن خداوند نهادينه و تعبيه شده، آن حضرت مصداق بارز امام مبين است كه همه اشيا را خداوند در درون او احصا و شماره كرده است؛ چنانكه از حضرت رسول اكرم(ص) رسيده كه مقصود از امام مبين در آيه «وكلّ شيء أحصيناه في أمامٍ مبين» يس/12 اميرالمؤمنين عليّ ابن ابيطالب (ع) است (تفسير قمي 2/212) كه از اين تعبير همان دو مطلب قبلي فهميده ميشود: يكي گستره علم علوي(ع) و ديگري شهودي بودن آن، زيرا حقايق اشيا در متن سعه وجودي آن حضرت احصا شده، نه مفاهيم و صور ذهني آنها.
: آية الله جوادي آملي
حيات عارفانة امام علي(ع)
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.